جدول جو
جدول جو

معنی توان هدائن - جستجوی لغت در جدول جو

توان هدائن
خسارت پرداختن، جریمه دادن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تکان دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
پرداخت نمودن و شکیل ساختن تنه ی درخت با تراشیدن شاخه های
فرهنگ گویش مازندرانی
هورا کشیدن، فریاد شادی سر دادن، دادن هدیه ی شاباش در عروسی
فرهنگ گویش مازندرانی
تازاندن
فرهنگ گویش مازندرانی
گذاشتن چوب قیم در زیر شاخه های پرمحصول درخت
فرهنگ گویش مازندرانی
ضربه زدن، سرعت دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
جان دادن، مردن
فرهنگ گویش مازندرانی
به باد سپرده خرمن و زیر و رو کردن آن
فرهنگ گویش مازندرانی
تابیدن، حرارت بخشیدن نور خورشید، تاب دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
آرام شدن، مطیع شدن، رام شدن، پذیرفتن، به جلو هول دادن، نزدیک
فرهنگ گویش مازندرانی