معنی توان هدائن - جستجوی لغت در جدول جو
توان هدائن
خسارت پرداختن، جریمه دادن
ادامه...
خسارت پرداختن، جریمه دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تکان هدائن
تکان دادن
ادامه...
تکان دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
تراش هدائن
پرداخت نمودن و شکیل ساختن تنه ی درخت با تراشیدن شاخه های
ادامه...
پرداخت نمودن و شکیل ساختن تنه ی درخت با تراشیدن شاخه های
فرهنگ گویش مازندرانی
شواش هدائن
هورا کشیدن، فریاد شادی سر دادن، دادن هدیه ی شاباش در عروسی
ادامه...
هورا کشیدن، فریاد شادی سر دادن، دادن هدیه ی شاباش در عروسی
فرهنگ گویش مازندرانی
تاج هدائن
تازاندن
ادامه...
تازاندن
فرهنگ گویش مازندرانی
توک هدائن
گذاشتن چوب قیم در زیر شاخه های پرمحصول درخت
ادامه...
گذاشتن چوب قیم در زیر شاخه های پرمحصول درخت
فرهنگ گویش مازندرانی
توش هدائن
ضربه زدن، سرعت دادن
ادامه...
ضربه زدن، سرعت دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
جان هدائن
جان دادن، مردن
ادامه...
جان دادن، مردن
فرهنگ گویش مازندرانی
هوا هدائن
به باد سپرده خرمن و زیر و رو کردن آن
ادامه...
به باد سپرده خرمن و زیر و رو کردن آن
فرهنگ گویش مازندرانی
تو هدائن
تابیدن، حرارت بخشیدن نور خورشید، تاب دادن
ادامه...
تابیدن، حرارت بخشیدن نور خورشید، تاب دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
تن هدائن
آرام شدن، مطیع شدن، رام شدن، پذیرفتن، به جلو هول دادن، نزدیک
ادامه...
آرام شدن، مطیع شدن، رام شدن، پذیرفتن، به جلو هول دادن، نزدیک
فرهنگ گویش مازندرانی